رهبر ما آن طفل ۱۲ سالهای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.
به گزارش ” دانشجونیوز“؛ شهید محمدحسین فهمیده در شانزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۴۶ در محله پامنار شهر قم زاده شد. در سال ۱۳۵۲ به دبستان “روحانی” قم وارد شد و از مهرماه سال ۱۳۵۶ تحصیلاتش را در مدرسه راهنمایی حافظ در شهر قم ادامه داد.
محمدحسین به همراه خانوادهاش به کرج مهاجرت کرد و از مهرماه ۱۳۵۸ در مدرسه خیابانی مشغول به تحصیل شد.
از فعالیت های ویژه او قبل انقلاب می توان به پخش اعلامیههای سید روحالله خمینی در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ در سن حدود ده تا یازده سالگی، دیدار خمینی در بازگشت به ایران، شرکت در تظاهرات انقلاب اسلامی در زمستان ۱۳۵۷ و شرکت در درگیریهای خوزستان اشاره کرد.
محمدحسین در بیست و ششم شهریور ماه ۱۳۵۹ پنج روز پیش از اعلام رسمی آغاز جنگ همراه نیروی مقاومت بسیج به جبهه خرمشهر اعزام شد. در روزهای نخستین از شرکت او در خط مقدم جلوگیری میشد.
در خاطرات همرزمانش می خوانیم:
صدای بگو و مگو از سنگر شنیده می شد. محمدحسین ریزه قصد داشت به خط مقدم برود؛ اما فرمانده اجازه نمی داد. فرمانده تٱکید داشت که حسین آقا حالا برای شما زود است. او که دید پافشاری اش فایده ای ندارد، قاطع و در کمال ادب و احترام گفت: من به شما ثابت می کنم که زود نیست.
چند روز بعد همه متوجه غیبت محمدحسین شده بودند. نگرانی وجودشان را فراگرفته بود و تلاششان نیز برای یافتن او بی فاید بود.
روز بعد عراقی کوتاه قدی به سمت خاکریز می آمد. بچه ها کمین گرفته بودند تا اسیرش کنند. کمی جلوتر آمد. طرز راه رفتنش به شدت آشنا بود. یکی از بچه ها فریاد زد حسین ریزه است.
لباس عراقی ها را به تن کرده و سلاحشان را به دوش گرفته بود. مستقیم به سنگر فرمانده رفت و گفت: به خط رفتن برای من زود است؟ من به آنجا رفتم با دست خالی…! یک عراقی را کشتم: لباس و پوتین و سلاح او را آوردم تا ثابت کنم اراده و عشقم از جثه ام بزرگتر است.
وی در غروب سی و یکم شهریور ۱۳۵۹ از نخستین روزهای اعلام تجاوز نظامی ارتش عراق همراه با محمدرضا شمس در جبهه نبرد حضور رسمی یافت. این دو یک بار در مهرماه زخمی شدند و به بیمارستان بندر ماهشهر اعزام شدند. چند روزی پس از بهبودی با ترخیص از بیمارستان و بازگشت به جبهه و پایان دادن مجدد به مخالفت فرماندهان با حضورشان به خط مقدم اعزام شدند.
فهمیده بار دیگر در بیست و هفتم مهرماه طی مقاومت در برابر حملههای دشمن دوباره زخمی شد و بهبود یافت.
روز هشتم آبان ۱۳۵۹، محمدحسین فهمیده به اتفاق دوست شهیدش محمدرضا شمس در هجوم عراقیها محاصره میشوند. محمدرضا شمس، زخمی میشود و حسین با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط میرساند وقتی به سنگر بر میگردد میبیند که پنج تانک عراقی به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و درصدد محاصره و قتل عام آنها هستند. محمدحسین در حالی که تعدادی نارنجک به کمر خود بسته بود به طرف تانکها حرکت میکند.
تیری به پای او میخورد؛ اما در همان حال موفق میشود خود را به تانک پیش رو برساند. خود را به زیر تانک میاندازد و تانک به وسیله نارنجکی که در دست حسین فهمیده قرار داشته منفجر میشود.
دشمن در این حال تصور میکند که حملهای صورت گرفته و با سرعت تانکها را رها کرده و فرار میکنند؛ در نتیجه حلقه محاصره شکسته میشود و پس از مدتی نیروهای کمکی میرسند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاکسازی میکنند بقایای بدن این شهید بزرگ در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
حضرت امام خمینی (ره) درباره او فرمودند: “رهبر ما آن طفل ۱۲ سالهای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید”.
بههمین مناسبت، هشتم آبانماه تحت عنوان “روز نوجوان”و “روز بسیج دانشآموزی” نامگذاری شده است.
انتهای پیام/
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.
طراحی و توسعه :تپا